قضیه محصلهقضيه محصَّله، بهمعنای قضیه حملیه دارای موضوع و محمولِ از جنس الفاظ محصَّل و غیر معدول است. ۱ - لفظ محصَّل و معدوللفظ، یا محصَّل است یا معدول. اگر حرف سلب بر یک لفظ وارد شده و به عنوان جزئی از لفظ قرار گیرد، آن را "لفظ معدول" گویند مثل: "لاکاتب" و "لاجاهل" و "نابینا" و "نالوطی". و لفظ محصل لفظی است که فاقد حرف سلب باشد مثل: "کاتب"، "جاهل"، "بینا" و "لوطی". لفظ محصَّل، مشتق از حصول، به معنای وجود و ثبوت، است. ۲ - قضیه معدولهحال اگر یکی یا هر دو طرف قضیه حملیه، (موضوع و محمول) را لفظ معدول تشکیل دهد، آن قضیه را "قضیه معدوله" گویند. و با توجه به این که موضوع یا محمول یا هر دو، لفظ معدول باشد، سه قسم پیدا میکند: ۱. معدولةالموضوع مثل: "لاحیوان انسان نیست". ۲. معدولةالمحمول مثل: "زید نابینا است". ۳. معدولةالطرفین مثل: "لاحیوان لاکاتب است". ۳ - قضیه بسیطهو اگر هیچ یک از دو طرف قضیه دارای لفظ معدول نباشد، آن را "قضیه محصَّله" یا "قضیه بسیطه" مینامند. در برخی از آثار معاصر، بر قضیهای که فقط یک طرف آن (موضوع یا محمول) لفظ محصَّل باشد نیز قضیه محصَّله اطلاق شده است، که در این صورت قضیه محصَّله و معدوله قسیم همدیگر نبوده و نسبت بین آن دو عموم من وجه میشود (و وجه اشتراک آن دو، قضیهای است که یک طرف آن، لفظ محصَّل و طرف دیگر آن را لفظ معدول تشکیل دهد)، و قضیه محصَّله هم مانند قضیه معدوله سه قسم پیدا خواهد کرد: ۱. "محصَّلةالموضوع" مثل: "زید نابینا است"؛ ۲. "محصَّلةالمحمول" مثل: "لاحیوان انسان نیست"؛ ۳. و"محصَّلةالطرفین" مثل: "زید بینا است". البته اگر قضیه محصَّله بدون قید استعمال شود انصراف به قضیه محصَّلةالطرفین دارد. مفاد لفظ محصَّل میتواند امر ثبوتی و یا عدمی باشد. لفظ محصَّل ثبوتی مثل: "صادق" و "عالم" و "کاتب". و لفظ محصَّل عدمی مثل: "اعمی" و "کور". با توجه به دو قسم لفظ محصَّل، قضیه محصَّله هم به محصَّله وجودیه و محصَّله عدمیه قابل تقسیم است. [۷]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۷۸.
[۸]
جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۹.
[۹]
ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۷۱.
۴ - اقسام محصَّله و معدولههر یک از قضیه محصَّله و معدوله، به سالبه و موجبه، و کلیه و جزئیه تقسیم میشود: ۱. قضیه محصَّله موجبه کلیه، مثل: "هر انسانی ناطق است"؛ ۲. قضیه محصَّله موجبه جزئیه، مثل: "بعضی انسانها نویسنده هستند"؛ ۳. قضیه محصَّله سالبه کلیه، مثل: "هیچ انسانی درخت نیست"؛ ۴. قضیه محصَّله سالبه جزئیه، مثل: "بعضی انسانها شناگر نیستند"؛ ۵. قضیه معدوله موجبه کلیه، مثل: "هر نادانی نیازمند معرفت است"؛ ۶. قضیه معدوله موجبه جزئیه، مثل: "بعضی نادانها مقصّر هستند"؛ ۷. قضیه معدوله سالبه کلیه، مثل: "هیچ نادانی بی نیاز از معرفت نیست"؛ ۸. قضیه معدوله سالبه جزئیه، مثل: "بعضی افراد نابینا نادان نیستند". هر یک از قضیه محصله و معدوله میتوانند مهمله یا محصوره به شخصیه و یا طبیعیه باشند. [۱۰]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۵۰.
[۱۱]
ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۵۶.
[۱۲]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۸-۵۹.
۵ - قضیه محصله مهملهقضیه محصله مهمله، قضیهای است که موضوع و محمول آن، لفظ محصَّل بوده و کمیت افرادِ موضوع، معیّن نشده باشد. و آن بر دو نوع است: ۱. قضیه محصّله مهمله موجبه مانند: "انسان دانا است". ۲. قضیه محصّله مهمله سالبه مانند: "انسان دانا نیست". [۱۴]
شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۲۵.
[۱۵]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۹.
[۱۶]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۰۷.
۶ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق. • شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق). • مظفر، محمدرضا، المنطق. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۷ - پانویس
۸ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه محصَّله»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۲. |